خشونت، خشونت‌ورزی و خشونت‌پرهیزی

 صبح امروز [یکشنبه] در اقدامی تروریستی جمعی از فرماندهان سپاه استان سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدند.
در این اقدام تروریستی سردار نورعلی شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس،‌ سردار محمدزاده فرمانده سپاه استان سیستان و بلوچستان، فرمانده سپاه ایرانشهر و فرمانده سپاه سرباز و فرمانده تیپ امیرالمومنین (ع) به شهادت رسیدند.
سردار شوشتری با هدف شرکت در جلسه سران طوایف و ریش‌سفیدان راهی منطقه پیشین در محدوده منطقه سرباز شده بود.

اولی: سپاه! پوف، این‌قدر کشتند و دزدیدند، حالا حقشونه!
دومی: به‌نظر من که کار خودشونه. تسویه حساب داخلی بوده!
سومی: می‌ترسم این رفتارهای نابخردانه حکومت، ایران را هم مثل عراق کند.
چهارمی: کیف کردم. مگر نقش سپاه رو بعد از انتخابات فراموش کردین؟
پنجمی: حالا این‌ها که کشته‌شدن چه جور آدمایی بودن؟
ششمی: این ترورها همیشه هستش. باید ببینیم چه نفعی برای ما داره!
هفتمی: مردم عادی هم کشته شدن؟
هشتمی: محکومه، فرقی هم نمی‌کنه. از اساس چنین رفتارهایی محکومه.
نهمی: [شانه‌ها را بالا می‌اندازد] برای من که فرقی نداره. دعوا بین خودشونه. حتما یک کاری در سیستان کردن دیگه!
دهمی:
.
.
.

 

همه‌ی این‌ها می‌تواند رفتار ما در برابر خبری درباره‌ی خشونت باشد. اگر به این حرف‌ها و حرف‌هایی از این دست دقت‌کنیم، می‌بینیم که در عمل این‌ها خود یا نوعی قضاوت‌اند یا به‌دنبال شکل‌دادن مبناهای قضاوت‌های بعدی‌اند. چیزی که در این میان ممکن‌است فراموش شود، اصل خشونت است. مواضعی که منجر به فراموشی اصل خشونت می‌شوند، این واهمه را در خود دارند که مبادا به دنبال این ایده بروند که «تنها خشونت، پاسخ خشونت است». چنین ایده‌ای به فراگیری خشونت خواهدانجامید و توجیه‌کننده‌ی کشتار خواهدشد و با ملاک قراردادن قضاوت‌های شخصی بر مبنای تشخیص دشمن، خوی انتقام را نهادینه‌می‌کند. خشونت ریشه در ترس و جهل دارد و با پروراندن بذر انتقام، جامعه را به توده‌ای متشنج تبدیل‌می‌کند. 

اتفاق‌هایی از این دست، که متاسفانه در روزگار ما کم هم نمی‌افتد، سنجه‌ای است برای آزمودن خویشتن‌ ما که در برابر خشونت و خشونت‌ورزی‌ها چه می‌کنیم. آیا خشونت را با ماده و تبصره می‌پذیریم یا خشونت را به هرنوعی نفی‌می‌کنیم. ساده‌لوحانه است که خشونت را با اما و اگر و تنها در برابر دشمنانی، آن هم دشمنانی که با متر و معیارهای شخصی و بعضا ایدیولوژیک تعریف‌می‌شوند، پسندید. چرا که خشونت مجریانی خواهدداشت که به ناچار خودی‌اند. آیا آن کس که خشونت را روامی‌دارد، می‌تواند سالم بیندیشید و خشونت‌پرهیزی را تبلیغ‌کند.

نفی خشونت و خشونت‌ورزی زمانی می‌تواند فراگیرشود که هرکدام از ما در برابر خبرهای خشونت‌محور، چه ترور و کشتار، چه اعدام، چه زندانی‌های بی‌دلیل، خشونت‌های رواشده بر زنان و حتا خشونت‌های زبانی که در زندگی روزمره‌مان دیده‌می‌شود، موضع‌بگیریم. ببینیم آیا می‌توانیم خود را برای پذیرش خشونت توجیه‌کنیم؟ آیا قضاوت‌های شخصی‌مان می‌تواند عقیده‌ی ما را به نفی خشونت تغییردهد؟ اگر ترس و جهل را از خود دورکنیم و در برابر خشونت سکوت نکنیم، می‌توانیم باور داشته‌باشیم که خشونت بد و خوب نداریم، ولو این‌که در ظاهر به نفع‌ ما باشد یا لحظه‌ای ما را خوشحال کند. خشونت در ذات خود و علیه هر کسی نکوهیده است و خشونت‌پرهیزی سجیه‌ای نکو …

جنبش جدید اجتماعی ایران اگر میل به پیروزی دارد، باید که این خصلت را در تک‌تک ساختارهای‌اش نهادینه‌کند، چیزی که در برخی از موضع‌گیری‌های آن آشکارشده‌است و خوشبختانه امید به باور به آن را عمیق‌تر کرده‌است.

در همین باره:

لیموناسیون: زمانی برای اثبات یک اصل مهم: از خشونت و ترور حمایت نمی‌کنیم

کمانگیر: زمانی برای اثبات یک اصل مهم: از خشونت و ترور حمایت نمی‌کنیم

 

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.