عمو خسرو! باورکنم یک‌سال است که رفته‌ای …

هنوز یاد آن بامداد لعنتی هستم، زمزمه‌ها را نمی‌خواستم باورکنم. پیام‌ها را هم. اما تو رفته‌بودی. بخواهیم یا نخواهیم. می‌گن خاک سرده و فراموشی می‌آره، مگه می‌شه آخه تو رو فراموش‌کرد. تو یکی از اندک بازیگرانی بودی که علاوه بر چهره‌ات، صدای‌ات هم در ذهن‌مان مانده، حالا گیرم که دیگه بازی نمی‌کنم، یعنی کارگردانی نمی‌تونه… ادامه خواندن عمو خسرو! باورکنم یک‌سال است که رفته‌ای …

برای پدر …

امروز، روز پدر است و مهم‌تر از آن زادروز مولا علی (ع). غریب است حال این روزگار و شگفت‌انگیز بازی‌های آن. در روزگاری که بی‌عدالتی‌ترین رفتارها به نام عدل علی می‌شود، باید جشن بگیریم زادروز او را. عدل علی، ترکیب زیبایی است که شنیدن‌اش آدمی را مشعوف که نمی‌کند هیچ، دل‌نگران برخوردهای خصمانه‌ای می‌شود که… ادامه خواندن برای پدر …