باز رسیدن چلهی بهارباز دل بیقرارکه ناگزیر اما خرسندتنِ چهلمین روز را به بر میگیرد؛همان آغوشی که طعم بودن میدهدزندگی را در گوشم نجوا میکندوقت تجربهکردنِ سی و نهمین بهار.هولناکیِ شیرینِ واقعهی بودن.امسال،نه بیتابِ آیندهامنه دلواپسِ دیروز؛امسال،به قدِ حالِ ناخوشِ جهانتکرارِ آرزویِ آرامشمدر بندِ تندرستیبرای همگان.حالِ دیگران که خوش شودحال من هم ناگزیر خوش استو… ادامه خواندن سی و نه