۲۲۳ سال پیش، بیست و یکم اسفند ماه ۱۱۶۴ خورشیدی، در چنارستان عباسی، آغامحمدخان تاج شاهی بر سر گذاشت و تهران پایتخت شد. بدین ترتیب، روستایی آرمیده در دامنهی البرز که سالها زیر نام شهر ری زیستهبود، از همسایه جدا شد و پای در راهی گذاشت که امروز نه تنها او را که بسیاری از قصبههای پیرامون اش را نیز بلعیده و در هیبت ابرشهری چند میلیونی، ردای پایتختی به تن کردهاست. از قضا شومی این ردا که هیچاش نشانی از روزگاران زرین دیگر پایتختهای ایران نبرد و یک به یک باغها و باغستانها بخشکیدند و بهجایشان ساختمانها برآمدند. دروازهها فروریختند و شهر از سویی به سوی دیگر گسترانیدهشد. تپهها، برج شدند و نهالستانها شاهراه. و این چنین نفس شهر به تنگ آمد و روزها در پی هم از این تنگی، شهرونداناش را یا خانهنشین کرد و یا بیمار. آن درختان برفتند و بهجایشان خودروها بنشتند. شهرداران بیامدند و برفتند. یا در ژرفای گور بخسبیدند، یا گلولههای داغ بر سینه بدیدند، یا در گوشهی زندان روزگار گذرانیدند، یا به امارات پاستور برسیدند و یا شولای گزمهگی از تن بزودند و عزم مملکتداری بکردند. این همه اما داد از مردمان و حاکمان برآورد که این چه بود که کردیم.. به ناچار در پی گریزی گشتند و علاج در پایتختی دگر بیافتند تا روزگاری چند بگذرد و فرزندانشان نیز چنین کاسهی چه کنم بهدست گیرند …
این نوشته را از بیبیسی بخوانید، برای دانستن از تهران به ویکیپدیا نیز میتوانید سری بزنید.