الان ساعت ۷ صبح ۷ آذره. تا ۲ ساعت دیگه باید دانشگاه باشم. از استرس دارم میمیرم. همهی وسایلو گذاشتم تو ماشین. سه روزه نخوابیدم.
اما خب بالاخره باید تمومشه. دست بانو هم حسابی دردنکنه این سه روز و البته این ۳ سال پا به پای من اومد
.
الان ساعت ۷ صبح ۷ آذره. تا ۲ ساعت دیگه باید دانشگاه باشم. از استرس دارم میمیرم. همهی وسایلو گذاشتم تو ماشین. سه روزه نخوابیدم.
اما خب بالاخره باید تمومشه. دست بانو هم حسابی دردنکنه این سه روز و البته این ۳ سال پا به پای من اومد
.