یک هفته گذشت. بامداد جمعهی پیش خبری گوش به گوش پیچید. تلخیی خبر برای لحظهای همه را مبهوت میکرد. خسرو شکیبایی، درگذشته بود و هفتهای که گذشت سینمای ایران سیاهپوش بود و مردم هم چه غمگنانه پابهپای ایشان، حسرت نبود هنرمندی بزرگ را خوردند.
شکیبایی چهرهاش آشنای مردم بود و صدایاش طنین لحظههای تنهاییی نسلی که جوانی را در دههی هفتاد پشت سر گذاشتند. بیگمان شکیبایی صدایی خاص داشت که بیان ویژهاش از برخی حروف، همراه با لحن صمیمی و عاشقاش، جلوهای دیگر به خوانش اشعار دیگران میداد.
به هرروی، هفت روز را بیخسرو گذرانیدم و بیش از هر زمان دیگری خسرو در یادمان بود. بسیاری در فراق او نوشتند و از آغازین دم، عکسهای بسیاری هم منتشر شد. تلویزیون هم اینبار برنامهای برای او پخشکرد. (دو قدم مانده به صبح – ۳۰/۴) که نمایش پشت صحنهی فیلم شب به کارگردانی رسول صدرعاملی، بیشک تاثیر بسیاری بر بیینندگانش داشت. بیمناسبت ندیدم که در این مطلب، ۱۳۹ عکس از مراسم خسرو شکیبایی، تعدادی از نوشتههای دیگران در رثای او و چند فیلم را بار دیگر اینجا بگذارم تا شاید یکباره دیدن آنها کمی از تاسفمان را تسکین دهد. این عکسها از خبرگزاریها و سایتهای گوناگون برداشتشده و احتمالا همه را دیدهاید. نشانی نوشتهها را هم آوردم.کل نوشتهها را هم با فرمت pdf میتوانید از اینجا دریافت کنید. هدفام از این کار تنها سرجمع شدن اطلاعات منتشرشده در این باره برای ثبت در آرشیو است. شاید تاثیرگذارترین نوشته، نوشتهی رضا کیانیان باشد که صمیمانه از هجران دوست و همکارش گفتهبود. و یکی از زیباترین نکتهها هم در نوشتهی اندیشه فولادوند که میگفت: . «بدرقه یک رفیق حتی تا بهشت، جهنمی است که شرحش بر قلب است و…»
و غمگین تصویر این روزها، پشت صحنهی فیلم شب بود و لحظهای که کیک را به صورت رسول صدرعاملی زد. میخندیدیم و اشک میریختیم. حیف …
BubbleShare: Share photos – Play some Online Games.
میتوانید این فیلم و این فیلم را در یوتیوب ببینید. اینجا هم یک فایل پیدیاف هست از تمام نوشتههایی که در این چند روز دربارهی خسرو شکیبایی نوشتهشدهاست. دقیقا ۲۳ نوشته.
یادش گرامی و رواناش شاد باد
پینوشت: امروز بعد یک هفته، درگذشت خسرو شکیبایی از فهرست موضوعات داغ بالاترین در صفحهی اول خارج شد.