/این یادداشت در ویژهنامهی خراسان رضوی روزنامهی دنیای اقتصاد دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۶ منتشر شده است./
وقتی هفتهی پیش گزارش «روز مشهد» را در روزنامه شهرآرا دیدم و خواندم، یاد همین دغدغه افتادم که چرا باید شهرها روزی ویژه به نام خود داشته باشند،
این روز چه اهمیتی دارد و اینکه کدام شهرها باید این روز را پیگیر باشند. نفس موضوع نیکو و بهجا است اما چگونگیاش میتواند با ظرافت و سلیقه و همدلی و همگرایی بهتر و بیشتری دنبال شود؛ چه آنکه هر چه پای همنظری بیشتری در میان باشد، رونق آن روز و اقبال به آن افزونتر خواهد بود. اکنون که فضای مجازی در دسترستر است و رسیدن به نظر مردم و یافتن افکار عمومی آسانتر؛ بد نیست که به راه رفته بسنده نشود و دوباره بحث و گزینهها به میان جامعه متنوع و متکثری کشیده شود که با فرهنگ و تاریخ و کوچه و خیابان شهر خاطره و خلوت دارند. عامدانه به جامعه اشاره میکنم تا به دام دیدگاه نخبگانی و محدودکننده نیفتیم. باری؛ به جز آنچه گفته شد، به دو پیشنهاد مکمل زیر هم برای این موضوع میتوان اندیشید:
۱- در دنیا شهرهایی که روز خاصی را در تقویم به نام خود داشته باشند، اندکند. به جای آن تلاش میشود تا نخست هر شهری با صفتی ویژه و کیفیتی متمایز در ذهن عموم نشانده شود و با یادآوری آن معنایی یگانه با بار انگیزشی مثبت به ذهن متبادر شود (برندینگ) و دوم اینکه به جای جستوجوی یک روز در تقویم، فهرستی از مناسبتها و برنامهها با محتواهای متنوع و متناسب با گردش تقویم تنظیم میشود تا به گردشگران و شهروندان اجازه داده شود در فرصتی مناسب برنامهریزی سفر و حضور در آن رویداد را انجام دهند. رویدادهای منظم سالانه یکی از ظرفیتهای ویژهی هر شهر و فرصت مغتنم میزبانی از سلیقهها و علاقههای گوناگون گردشگران است. برای مشهد این قابلیت ویژه وجود دارد تا در کنار حفظ و تقویت رویکرد مهم زیارت، ضمن اندیشیدن به رویدادهای مبتنی بر تقویم خورشیدی از ظرفیت خاص گردش تقویم قمری و انطباق آن با فصلها و ماههای گوناگون و آیینها و مناسبتهای مذهبی بهره برد.
۲- اگر شهری به اختصاصدادن روزی خاص در تقویم میاندیشد، مبانی و قواعدی نیز برای آن در نظر گرفته میشود. این مبانی عاملی میشود برای پیوند دادن دیدگاههای متنوع شهروندان؛ به عنوان مثال هماکنون در تهران چندین روز مانند ۱۴ مهر و ۱ آبان به عنوان روز تهران نامگذاری شده است که این گسستگی اصلاً مطلوب نیست. از جملهی این مبانی میتوان به این موارد اشاره کرد: عمق تاریخی مطلوب آن، همنظری جمع بزرگی از گروههای گوناگون مذهبی، فرهنگی و قومی، اثرگذاری ویژهی آن روز در شکلگیری یا دگرگونی مناسب کالبد یا ساحت فرهنگی و هویتی شهر، قرارگیری آن در زمانی مناسب با توجه به سایر رویدادهای ملی یا مذهبی و… .
اجمالاً اینکه سال آینده به تقویم خورشیدی، ۱۲۰۰ سال از شهادت و خاکسپاری حضرت رضا (ع) در ولایت توس میگذرد و فرصت یگانهای به شهر میدهد تا جامهی وقوع بر تن این فکر بپوشاند. پیشنهاد میشود از میان مناسبتهای زیر یکی یا چندتا که مورد وفاق گروههای پرشمار جامعه است، به گزینههای پیشتر انتخابشدهی شورای فرهنگ عمومی افزوده شود و با روشی مناسب به عرصهی عمومی کشیده شود:
الف) روز شهادت و خاکسپاری ولینعمتمان به تاریخ خورشیدی که ۱۹ شهریور (یا چند روز پس و پیش) سال ۱۹۷ خورشیدی بوده است؛
ب) ورود شاهرخ تیموری به مشهد پس از ویرانی تابران و دستور او بر کشیدن بارو و ساخت ارگ مشهد (آغاز رسمی مدنیت مشهد)؛
پ) ایجاد ایوان جنوبی صحن عتیق (انقلاب) و بخشی از دیوارهی جنوبی صحن با طرح امیر علیشیر نوایی (شکلگیری فضای باز زیارتی با مفهوم صحن) و نیز رساندن آب چشمه گلسب به مشهد؛
ت) سفر شاه عباس اول صفوی به مشهد و دستور او بر تکمیل صحن عتیق (انقلاب) و کشیدهشدن خیابان اصلی شرقی و غربی به عنوان یکی از اثرگذارترین و مهمترین تغییرات کالبدی شهر که میتوانست مبنایی برای توسعههای آینده نیز باشد؛
ث) جاریشدن موقوفهی آب در زمان شاه عباس و اهمیت مسئلهی همیشگی آب برای مشهد (تیرماه ۹۹۳)؛
ج) حضور شیخ بهایی و انتخاب یکی از اقدامهای مهم فرهنگی، فقهی یا معماری او؛
چ) انتخاب مشهد به پایتختی در عصر نادری؛
ح) زادروز یکی از شخصیتهای فرهنگی/مذهبی که اقبال عمومی و ملی دارد؛
خ) جاری شدن یکی دیگر از موقوفات مهم و اثرگذار بر شهر.