۱- امروز صبح اتفاقی که همیشه ازش واهمه داشتم افتاد و لپ تاپ ام رو دزدیدن. اونم از توی صندوق عقب ماشین. و به راحتی همه ی اطلاعات و کارهای چند سال بر باد رفت. فاجعه ای که تا مرز سکته منو برد وقتی در صندوق عقب و باز کردم و کیف نوت بوک رو ندیدم …
۲- امروز یه اتفاق مشابه هم برای یکی از آشناها افتاده بود. کیفش و حاشیه خیابان اون هم یه خیابون پر تردد زدن و خودش هم زمین خورد و سرش زخمی شد و دست و پاش شکست…
۳- چند وقت پیش هم یکی از استادان وقتی از ماشینش پیاده می شه چهار تا آدم گردن کلفت می پرن تو ماشین و ماشین رو به همراه خانومش و دخترش می ددزدن. هر چی هم جیغ و فریاد که فایده نداره. فقط چند متر بالاتر همسر و دخترشو از ماشین انداخته بودن بیرون …
۴- دیروز هم در یه ساعت نسبتا شلوغ. چندنفر یه خانومی رو که اتفاقا همسرش هم همراش بوده می خواستن بدزدن که با داد وفریاد مردم. دزادا بی خیال می شن و در می رن بدون هیچ ردی در حالی که پلاک ماشینشون هم ناخوانا شده بوده
۵- اینها چیزای غریبی نیست. دورو بر همه مون هم اتفاق می افته. امنیت در جامعه بسیار پایین اومده و این شرایط می تونه یه زنگ خطر جدی برای جامعه باشه. فکر می کنم یکی از مهم ترین درخواست های ما از رییس جمهور بعدی بابد افزایش سطح امنیت در جامعه باشه که اون هم بی گمان راه حلی جز افزایش اشتغال و کاهش نرخ بیکاری نداره.
۶- تا بعد. دعا کنید که لپ تاپم برگرده.
۷- …
این هم نوت بوک فقید ما، یه%۲