(صبرکردم یه چند ساعتی بگذره، آروم شم، در نبود رسانه و روزنامه، دلم برای یه نقد درست و حسابی لکزده، باز خوب بالاترین هست.)
۱- همین اول صادقانه بگم که واقعا دوست داشتم، تیم ملی نتیجهنگیره، اما دلم نمیخواست ببازه. همون مساوی هم کافی بود. به نظر من تو باد موفقیتهای لحظهای و شادیهای کاذب موقتی با علی دایی موندن خیلی بدتر از نرفتن به جامجهانیه. به نظر من تیم ملی با علی دایی عاقبت خوشی نداشت. نفوذ بیش از حد او، یکدندگیها و لجاجتها، غرور بیجای او، حلاوت داشتن یک تیم ملی خوب رو ازمون گرفته. تیم ملی ملک کسی نیست، این شغار نیست، واقعیتهای که اتفاق کسانی که ادعای اونو دارن بیشتر از همه نقضش میکنن. فوتبال ابزار سیاسی هم نیست و اتفاقا باز هم کسانی که بیشتر از همه دم از دوری از سیاست و قدرت رو میزنن، رفتاری نقیض اون از حود بروز میدن.
– تیم ملی باید میباخت. خیلی وقت پیشتر هم باید میباخت. این باختها زنگ خطر-اند و باید ازشون درسگرفت، نه اینکه با این گفتهی بیجای حمایت و شرایط حساس رو درک کردن، دست از انتقاد کشید. علی دایی هیچوقت گزینهی مناسبی برای تیم ملی نبود. از ابتدا هم این عقیده رو داشتم. تیم ملی مربیای میخواد که شور و هیجان به جامعهی فوتبال بده، نه تنش و درگیری. مرور کنید، کارنامهی یکسالهی حضور علی دایی رو. او نباختهبود (که این اتفاق امروز افتاد)، اما نه تنها زیبا بازینمیکرد، که دریایی از بحث و جدل با خبرنگار و مجری و بازیکن و مربی هم بهوجودآورد.
۳- الان هم بهترین کار، پرهیز از پاچهخواریهای بیهوده، حمایتکردنهای بیجا، لوسبازیهای بیمورد و گفتن جملههای اعصابخردکن و ملت خر کن، ما با ۹ امتیاز صعود میکنیم، الان وقت انتقاد نیست، بچههای ما خوب بودن، دایی باید با قدرت به کارش ادامه بده و … است. دایی باید تعویض بشه، دو ماه زمان داریم تا بازی بعدی، یه مربی خوب خارجی به همراه یه دستیار آرام، وارد و خبره.ماندن علی دایی هیچ کمکی نخواهدکرد. او تمامشد.
۴- علی دایی از ابتدا دم از جوانگرایی میزد. منکر جوانگرایی نیستم، اما رفتار او رو بیشتر بیتجربهگرایی میدونم تا جوانگرایی. بازیکمی مثل غلامرضا رضایی که سوگلی علی داییشده، تنها در بازیهای غیررسمی موثربوده و گلها را هم مقابل تیمهایی مثل فلسطین و تیم دوم قطر زده و در هیچکدام از بازیهای رسمی عملکرد خوبی نداشته. نکتهی جالب اینکه او متولد سال ۶۱ است، یعنی تقریبا هم سن و سال جواد کاظمیان. کاظمیان ۷-۸ سابقهی ملی داره ولی او …. یا خیلیهای دیگه. اما مشکل بازیکنان هم نیستند، بلکه شخص سرمربی است.
۵- دایی باید برود. تشکر از بازیکنان و پذیرفتن مسوولیت کافی نیست، او گره صعود را کورکرد، لقمه را باید دور سر بچرخونیم، با دعا و سلام و صلوات برین جامجهانی. اینها ثمرهی رفتار دایی است، وقتی مساوی با امارات را برد بدونه، این باخت …
پینوشت: این مطلب رو با عنوان آقای دایی میشه لطفا بسه … نوشتم، اما بعد مصاحبه و رفتار زنندهی او مصممتر شدم بر نظرم
پینوشت ۲: اگر دایی شهامت رفتن ندارد، مسوولان این کار را بکنند.
پینوشت ۳: بدجوری یاد این کاریکاتور نیکآهنگ افتادم
پینوشت ۴: من هیچ بغضی با علی دایی ندارم، علی دایی رو به•نوان بازیکم حتا تا همین اواخر هم دوست داشتم، اما او را بهعنوان مربی، آن هم مربی مهمترین تیم نپذیرفتم. آن هم به دلیل رفتارهای خودش. تیم ملی بالاتر از همه چیز و مخصوصا این رفتارهای خودسرانه و سیاسیبازی است.