خسرو شکیبایی رفت و قطعه‌ای از مهربانی او

خسرو شکیبایی هم از بین ما رفت. این «هم» نه از سر بی‌اهمیتی که حکایت عادت‌کردن جامعه‌ای است به رفتن هنرمندان‌اش و برآمدن صدایی کور و بعد فراموشی. آری! عادت‌کرد‌ه‌ایم و چه تلخ‌ است پذیرفتن آن که مرثیه‌سرایی کار هر روزه‌مان

Khosrow Shakibaei - 002.jpg

شده‌است. خسرو شکیبایی هنرمند محبوبی بود و هست البته. و شاید بیش از هر بازیگر دیگری افزون بر چهره‌اش، صدای‌اش هم در حافظه‌هامان مانده است، و چهره‌اش و میمیک خاص‌اش. در روزهای بی‌سرگرمی دهه‌ی ۷۰، با روزی‌روزگاری، شب‌هامان را رنگ دیگری داد و بده‌بستان‌های هنری‌ مراد بیگ با خاله و نسیم و بسیم، طنز سردی را بر لبانمان می‌نشاند. هنوز بیان خاص‌اش از حرف «شین» در گوشم طنین دارد و همین اواخر در آنونس جشنواره‌‌ی فیلم فجر، که بیان ویژه‌ی حرف «جیم» در فجر ناگاه در سالن سینما طنین انداز می شد و شکیبایی آرام وفرتوت با عصایی از دور نوید نوشدن سال سینمایی ما را می داد و روزهای بعد در میان تماشاچیان تکرار می‌شد.
«مهربانی» آلبومی با صدایی خسرو شکیبایی و شعرهای محمدرضا عبدالملکیان است و موسیقی آرام ونجلیز. من این آلبوم را هزاران بار گوش دادم و شب‌های بسیاری با نوای‌اش خوابیدم. امروز که خبر درگذشتش را شنیدم نا خودآگاه یاد آن افتادم. حیفم آمد شما هم نشنوید. قطعه‌ای از مهربانی را از اینجا بگیرید.
یادش گرامی

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.