۱- بههمین سادگی ۱۰ سال از حضور ایران در جام جهانی ۹۸ فرانسه گذشت. عجب حال و هوایی بود اون روزها. بعد از مساوی ۲-۲ با استرالیا که رای به حصور ایران در جامجهانی داد و شادی خودجوش مردم از هیجان این پیروزی، کمکم جایگاه قوتبال در جامعه و در میان دولتمردان را پررنگتر کرد. یکسالی از حماسه دوم خرداد گذشته بود و دولت نوپای
خاتمی زمام کار را به دستگرفته بود. هاشمیطبا، رییس سازمان تربیتبدنی، محسن صفایی فراهانی را به ریاست فدراسیون منصوبکرد. صفایی چهرهای اقتصادی و غیرفوتبالی بود. این موضوع و نیز نحوهی برکناری داریوش مصطفوی، جو چندان مساعدی را برای صفایی ایجادنکرد. صفایی در آغاز حرف از حضور یک مربی مشهور خارجی زد. ایویچ گزینهی نهایی بود و از زمستان سکان کار را بهدست گرفت. روح تازهای در کالبد فوتبال دمیدهشد و همهی بازیکنان میکوشیدند تا خودی نشان بدهند و جزو مسافران فرانسه باشند.
قرعهکشی مسابقات انجامشد و درنهایت شگفتی، ایران با آمریکا در گروه ۶ با تیمهای آلمان و یوگسلاوی همگروه شدند. بازی، بازی قرن نام گرفت و همه لحظهشماری میکردند. ایران برای آمادهسازی در نوروز ۷۷ اردویی در فرانسه زد. در اوایل خرداد هم اردوی نهایی را ابتدا در ایتالیا و سپس در کمپ فرانسه زد. در ایتالیا اما ماجرا چیز دیگری بود. ایران با حرف و حدیث بسیار، ۷-۰ از آ.اس. رم ایتالیا باخت، ایویچ برکنار شده و جلال طالبی، بازیکن سابق تیمملی که سالها در امریکا اقامتداشت و مدیرفنی تیم بود، به جای او نشست. بدین ترتیب، ایران با مربی ایرانی پای به مسابقات گذاشت.
ایران، بازی اول را، ۱-۰ از یوگسلاوی باخت. نکتهی جالب غیبت عابدزاده به دلیل مصدومیت بود که باعثشد تا نادر محمدخانی، پس از ۲۰ سال بهعنوان کاپیتان تیمملی در یک تورنمنت جهانی حاضرشود.
۳۱ خرداد لحظهی تاریخی دیدار ایران و آمریکا بود. حاشیهی این مسابقه بعضا از متن جلومیزد. مجالی
برای صحبتهای فنی نبود و همهی چیز به احساس دو ملت خلاصهمیشد.
ایران با لباس قرمز پا به زمین گذاشت. دقیقهی ۴۰، نفسها در سینه حبسشده، زرینچه از سمت راست سانترکرد و پرواز استیلی، کیسی کلر، دروازهبان آمریکا را مغلوبکرد. میلیونها ایرانی به هوا برخاستند.
در نیمهی دوم اما مهدویکیا با حرکتی انفجاری که نیمی از زمین را طیرکد، گل دوم را هم زد و خیال ایران را راحتکرد. او. جوان اول فوتبال آسیاشد و به یمن همین گل از سربازی معافشد تا فصل بعد را در بوندسلیگا بگذراند. در دقایق پایانی باز، آمریکا یگ گل زد و اگر نبود جسارت و شجاعت عابدزاده شاید مساوی میکردیم.
۲- نیمههای شب است. ایران، آمریکا را برده و همه خوشحالند. تلویزیون کلیپ«الا ای سواران صبح امید» شهرام ناظری را پخش کرد. بعد پیام رهبر، رییسجمهور و رییس مجلس. ۱۰ سال گذشت.
۳- ترکیب ایران در آن بازی این بود: احمدرضا عابدزاده، مهدی مهدویکیا، محمد خاکپور، کریم باقری، حمید استیلی، علی دایی، خداداد عزیزی (علیرضا منصوریان)، نادر محمدخانی (افشین پیروانی)، جواد زرینچه (نعیم سعداوی)، مهدی پاشازاده و مهرداد میناوند.
۴- از میان اون بازیکنان، بعد ۱۰ سال، عابدزاده که بازنشستشده و رستوران داری میکنه، مهدویکیا همچنان مشعوله در فرانکفورت و کاپیتان اول تیمملی هستش، خاکپور هم بازنشستشده در آمریکا مدرسه فوتبال داره و یکی از گزینههای
سرمربیگری پرسپولیسه، باقری کاپیتان پرسپولیس همچنان سرحاله، استیلی بخت اول سرمربیگری پرسپولیسه، دایی سرمربی تیمملیشده، عزیزی در پیام مشعوله مربیگریه، منصوریان هم که همین پریروزها از فوتبال کنارهگیری کرد، محمدخانی سال ۷۹ بازنشستهشد و در انگلستان زندگی میکنه، هفتهی پیش هم به خاطر فوت پدرش ایران بود، پیروانی بعد یه دوری مربیگری در تیمملی، از شانس سرمربیگری پرسپ.لیس برخورداره، زرینچه هم که ازش خبری نیست، قراربود کمک قلعهنویی باشه، سعداوی در بوشهر مربیگری میکرد، پاشازاده هم که اتریش یهخط درمیون بازی میکرد. میناوند هم با خداحافظی ناگهانی به تجارت مشغوله، این یعنی از اون تیم فقط مهدویکیا مونده.
۵- عصر روز ۳۱ خرداد، جلسهی استیضاح عبدالله نوری، وزیر کشور خاتمی برگزارشد. دراین باره صحبتهای بسیاری در روزهای قبل بهراه افتادهبود. خاتمی در یکی از معدود موضعگیریهای صریحش گفت «نبودن نوری در دولت و کابینه، خسارتهای مهمی را برای کشور و دولت بهبارمیآورد». اما اینها کارگر نیفتاد و مجلسیان در آخرین روز بهار رای به برکناری عبدالله نوری دادند تا زنجیرهی بحرانهای دولت خاتمی آغازشود.
در این مورد، میتوانید این و این را بخوانید.
۶- همزمانی این دو رویداد و مانور عامدانه و بیش از حد صداوسیما بر پیروزی تیمملی فوتبال، باعثشد تا حادثهی بسیار مهم استیضاح وزیر کشور، در میان مردم کمرنگ باشد
۷- آخرین روزهای بهار را میگذرانیم. این روزها باردیگر نام عبدالله نوری مطرحمیشود.
این بار برای ریاست جمهوری. بهنظر گزینهی جالب توجهی میرسد و میتواند مورد اقبال بخشهای مختلفی از جامعه، بهویژه اکثریت خاموش قرارگیرد. این بستگی به استراتژی اصلاحطلبان و معترضان به دولت فعلی دارد، اول اینکه بکوشند تا تنها یک نامزد رسمی معرفی کنند. این هم مانع تشتت آرا شده و هم با ردصلاحیت احتمالی این تنها نامزد، فراگیری و آزاد بودن انتخابات تاحدود زیادی زیر سوال میرود. دوم اینکه نامزد موردنظر باید از میان چهرههای صاحبنفوذ و مشهور به تندروی و یکهتازی باشد تا این امیدواری در جامعه ایجادشود که میشود تغییر داد…
۸- این قراربود یه پست ورزشی باشد اما خب ببخشید، کار من سیاسی نویسی نیست.